فلجی ناشی از برچسب یا آرزوی بر باد رفته

فلجی ناشی از برچسب یا آرزوی بر باد رفته!!

وقتی برچسبی مانند بی عرضه به عنوان تفسییری از یک رفتار یا ویژگی زودگذر به آدمیزاد چسبانده می شود، آن رفتار یا ویژگی منفور واقع شده و همراه برچسب باید سرکوب شود. از طرف دیگر حرص و اشتیاق به با عرضه شدن همزمان القاء می گردد. هر چه نفرت به بی عرضه بودن بیشتر باشد طمع به با عرضه شدن هم بیشتر است و بر عکس. گاهی سرکوب آنقدر شدید است که ممکن است متوجه حضور بی عرضه در اعماق ذهن نشویم ( اما بی عرضه مثل توپی که زیر آب با فشار خشم نگه داشته ایم گاه گداری و اغلب جاهایی که نمی خواهیم سر بر می آورد!!).
اگر هدف با عرضه شدن در آینده است همین سیستم نقض غرض است و آرزوهای با شخصیت شدن!! را بر باد می دهد. بنابراین سیستم برچسب حتی در راستای اهداف خودش هم سیستم نتیجه بخشی نیست. البته عدم نتیجه گیری آن دلایل مختلفی دارد از جمله انواع تضادها و توده ای از برچسبهای رنگارنگ و متضاد نیروی هم را خنثی می کنند. اما اگر تضاد برچسبها را هم در نظر نگیریم برچسب فی نفسه ممانعت کننده است. زیرا گفتگوی درونی حول وجه منفی برچسب و کمال طلبی و حرص روی وجه مثبت آن، اغلب مانع یکدله و با همه وجود عمل کردن است.
وین دایر یکی از مکانیزمهای فلج شدن به علت بر چسب را در کتاب چگونه "شخصیت سالمتری بسازیم" توضیح داده است: او بر چسب خجالتی را مثال می زند. فردی با این برچسب وارد مهمانی می شود ومیل و نیاز صحبت با افرادی در او ایجاد می شود و می خواهد به طرف آنها برود که در ذهنش گفتگویی بر اساس خواستن ولی نتوانستن!!!شکل می گیرد ( می خواهم ولی نمی توانم...چرا؟؟؟ چون من خجالتی هستم..) وین دایر دایره ای را که از برچسب شروع می شود و به آن ختم می شود دور باطل یا فساد می نامد و تکرار آن را موجب تقویت برچسب و فلجی بیشتر می داند. در واقع برچسب ممکن است یک ویژگی موقتی و زود گذر را تبدیل به ویژگی پایدار ذهنی نماید.( البته همه اینها تصورات دروغین ذهنی است و قابل تغییرند.)
وین دایر از یک فلجی دیگر ناشی از برچسب نام می برد که گاهی به طور عمدی و خود خواسته استفاده می شود. این نوع دوم فلجی در واقع نوعی دلیل یا بهانه تراشی برای فرار از عمل و اقدام است. به عنوان نمونه اگر نیاز به این باشد که مثلا در یک زمینه کار شود و مهارتی بدست بیاید قبل از هر اقدامی می گوییم "من در این زمینه بی استعداد هستم" دیگران می توانند ولی "من نا توان هستم" و از یک نظر خیال خودم را راحت می کنم. یا چرا اتاقت مرتب نیست؟ به جای اینکه بگوییم حالا فرصت ندارم یا سر حال نیستم یا کار مهمتری دارم (که به واقعیت نزدیکتر باشد) می گوییم "من آدم شلخته ای هستم."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظر خود را بخط فارسی بنویسید.

لطفاً فقط نظرتان درباره‌ی مطلب نوشته شده را بنویسید. و اگر پیامی برای نویسنده دارید، به پیوند "تماس با نویسنده" مراجعه نمایید.