گوهري از بحر معنوي (6)


مشاهده رنج

مبتلي، چون ديد تأويلات رنج
برد بيند، كي شود او مات رنج
1993/5

مبتلي: شخصي كه بلايي رنج آور سرش آمده است.

تأويل: از كلمه " اول" است و به معني رجوع به ريشه و منشاء پديده ها ست. ديدن واقعيت پنهان پديده ها، در وراي واقعيت ظاهري و گول زنندهء آنها ست. مشاهده گر به واقعيت باطني و ريشه اي اشياء توجه مي كند و اسير ظواهر نمي شود.

تأويل رنج: مشاهده ء بدون حرص و خشم رنج؛ رنج به تنهايي و بدون حواشي ذهني؛ درك عميق نا پايداري رنج و ساير پديده هاي خلقت.
 در شرح آقاي كريم زماني اين گونه آمده است: تأويلات رنج مبين اين نكته است كه هر گاه بنده ء مقرب درگاه حق دچار بلايي شود آن بلا را عين ولاء (دوستي) بيند زير به مصداق  اذا احب الله عبدا ابتلاه  " هر گاه خداوند بنده اي را دوست بدارد مبتلايش مي كند" هر كه بيشتر محبوب حق باشد جام بلا بيشترش مي دهد.

 اگر اين گونه نگاه به رنج، آموخته شود،  در پس هر رنجي، گنجي پديدار مي شود.


مات رنج: واكنش عجولانه و نا بخردانه و آلوده به خشم و حرص، نسبت به بروز رنج؛  

به دليل گير كردن در پاندول حرص و خشم و همينطور به دليل تصور جاودانگي رنج و نديدن آسايش همراه يا پس از هر سختي و رنج، ناسپاسي ، بي قراري و نا شكيبايي ظهور مي كند.  
برد بيند: مشاهده ء بي پيرايهء رنج، همانطور كه هست؛ مقدمهء كنش معقولانه و خدا پسندانه نسبت به آن است.
عليرغم رنج، ارتباط با اقيانوس بي كران آرامش و شادي دروني حفظ مي شود و تعادل ذهن و صبر بر قرار است.
در چنين حالتي؛ بيشتر يا همهء تلخي رنج با كيمياي عشق و دوستي به شيريني بدل مي گردد.
اين گونه مشاهده گري، "بهترين و عاقلانه ترين پاسخ به چالش روبرو" را به دنبال دارد و همانا موفقيت و پيروزي واقعي انسان است.