دیده ی سبب سوراخ کن - قسمت چهارم


   سلام دوستان عزیز، از اینکه مدتی بدون خبر، غیبت داشتم عذر می خواهم. در سفر بودم و سلامت و دعا گوی شما و اینک، توجه مبارک را ( توجه یا همان مشاهده؛ مبارک ترین و گرانقدرترین هدیه الهی است)؛ به ادامه مطلب قبلی جلب می نمایم:

سنتی بنهاد و اسباب و طرق
طالبان را زیر این ازرق تتق

خداوند در زیر این آسمان آبی راه و روشی را برای طالبان تعیین کرده است ( ازرق= آبی و تتق= با ضمه هر دو "ت" به معنای پرده است. سنت= در اصل به معنای قانون جهانی و ثابت طبیعت و خلقت است. اما در اینجا به معنای امور عادی و روتین زندگی است که ذهن بشر به آن عادت کرده و خلاف آن را معجزه می انگارد.)

بیشتر احوال بر سنت رود
گاه قدرت، خارق سنت شود

بیشتر امور قرار است بر طبق روال عادی و مورد انتظار ذهن بشر انجام شود؛ اما گاهی قدرت الهی خودش را نشان می دهد.

ای گرفتار سبب بیرون مپر
لیک عزل آن مسبب ظن مبر

ای گرفتار علل و اسباب ظاهری سعی کن که بر طبق این علل ظاهری عمل کنی ولی خداوند را مانند خودت اسیر این علل و اسباب ظاهری مپندار و تصور نکن که خداوند که مسبب الاسباب است مانند تو محدود و اسیر این امور و اسباب می باشد.

لیک اغلب بر سبب راند نفاد
تا بداند طالبی جستن مراد

نفاد = با فتحه "ن" به معنای تمام شدن است.


اما اغلب حضرت حق امور را از مجرای اسباب و علل به پایان می رساند و انجام می دهد تا مردم هم با سعی و کوشش و عبور از موانع در زندگی مادی و معنوی پیشرفت نمایند.

چون سبب نبود، چه ره جوید مرید؟
پس سبب در راه می باید پدید

اگر سبب نباشد طالب برای رسیدن به مطلوب خود چه راهی را جستجو نماید؟ و آیا اصولاً جستجو لازم است؟ در اینجا هم معلوم می شود که سالک مجبور است در ابتدا از نظر عقلانی، حقیقت را درک کند و سپس با طی طریق و سعی و کوشش و تمرین درست؛ حقایق بر وی آشکار شود. اما چگونه و چه زمان آشکار شود؟! نه آنگونه و آن زمان که او انتظار دارد، بلکه آنگونه و آن زمان که حضرت حق صلاح می داند. همین کوشش همراه صبر و عدم توقع برای کسب نتیجه ی دلخواه، سالک را به ورای علل و اسباب ظاهری نزدیک می کند و همچنین او را از غرور نسبت به توانایی های خودش دور می نماید.

این سبب ها بر نظرها پرده هاست
که نه هر دیدار، صنعش را رواست

یک حکمت این علل و اسباب ظاهری هم این است که صبر و استقامت و تواضع سالک از یک طرف و ایمان و عشق و اشتیاق او به دیدار معشوقش محک بخورد. زیرا این علل و اسباب همچون پرده و حجابی جلوی چشم مردم را می گیرد و آنها را سر گرم می کند تا فقط آنها که به حقیقت پشت پرده و مسب الاسباب ایمان واقعی دارند؛ سزاوار دیدار مسبب الاسباب را داشته باشند.

پرسش؟!

به راستی چه عاملی به ما کمک می کند تا بتوانیم از این حجابها رها شویم و معشوق را در ورای آنها ببینیم؟ جنس این حجابهای علل و اسباب ظاهری چیست؟

ذهن بشر بسیار قدرتمند است و خلاقیت دارد و طوری طراحی شده که طبق قانون جذب هر چه را باور داشته باشد خلق نماید و در واقع علل و اسباب ظاهری، به نوعی از همین ذهن بشر ناشی می شوند.

مولوی در دیوان شمس در جایی همین مفهوم را می گوید:

گهی گویی خلاف و بی وفایی
بلی تا تو چنینی من چنانم

اگر منیت بر ذهن ما حاکم باشد؛ حقیقت حاکم بر جهان یا همان انرژی های وجود ما خود را به همان شکل مورد نظر "ذهن اسیر" نمایان خواهند نمود.

به پیش کور هیچم؛ من چنانم
به پیش گوش کر؛ من بی زبانم  

 اگر ذهن در بی خبری و هوشیاری سطح پایین و جهل و نادانی مستقر باشد، دنیای محدود و جدا و نا پایداری را خلق می کند که رنج آور است و خود را لایق دیدن حق نمی داند. اما اگر با کمک مشاهده گری افکار محدود و شرطی شده و منفی؛ از اسارت آنها رها شود آنگاه به فضای لامکان و لا زمان متصل می گردد. در این اتصال؛ خلاقیت در سطح انرژی بالایی بروز نموده و از علل و اسباب ظاهری عبور می نماید.

این "دیده" یا مشاهده، همان مشاهده ی بی غرض و سوراخ کننده علل و اسباب ظاهری است:

دیده یی خواهم سبب سوراخ کن
تا حجب را بر کند از بیخ و بن

تا مسبب بیند اندر لامکان
هرزه داند جهد و اکساب و دکان

بنابراین وضعیت ذهنی ما تعیین کننده است؛ اگر کور باشیم و از مشاهده گری بی غرض دور، مسب الاسباب هم ما را به حیطه لامکان راه نخواهد داد. و البته همانطور که مولوی هم تاکید کرده است؛ کشف این حقیقت، با لزوم تلاش و کوشش درست برای پیشرفت در امور مادی و معنوی منافاتی ندارد. اما نباید فراموش نمود که؛ تلاش و کوششی که زیر سایه خرد و اتصال با لامکان باشد، از تنبلی و حرص تهی و سر شار از عشق است.