دیدار نیک، پندار نیک، کردار نیک ( قسمت دوم)


پیش چشمت داشتی شیشه کبود
زان سبب عالم کبودت می نمود
از دید مولانا و دو باره به نقل از پیامبر اکرم (ص)؛ آدمی، دنیا را وارونه می نگرد و آنطور که هست نمی بیند؛ بنابراین از خدا می خواهد که برای خلاصی از این جهل مرکب، واقعیت چیزها را آنطور که هستند بر انسان طالب حق، نمایان سازد:
ای خدا بنمای تو هر چیز را
آن چنان که هست در این "خدعه سرا"
خدعه سرا= خانه نیرنگ دنیا
آیا این دعا برای این است که مانند یک دانشمند کنجکاو تمامی قوانین خلقت را بداند و از این طریق قدرت، ثروت و یا شهرتی کسب نماید یا حداقل، کنجکاویش ارضاء شود؟! خیر. مولانا فقط با قوانین و رازهای حاکم بر هستی آدمی کار دارد. آنهم برای اینکه از رنج و جهنم جانکاهی که دچارش شده، خلاص شود و بهشت درونی را ادراک نماید. و الا ، دانستن خیلی چیزها در این دنیا بی فایده و یا حتی مضر است و تنها حکمت و دانش رهایی بخش، درک جوهر آدمی است:
صد هزاران فضل داند از علوم
جان خود را می نداند آن ظلوم

داند او خاصیت هر جوهری
در بیان جوهر خود چون خری
از همین رو اگر از حضرت مولانا بپرسید که هدف از زندگی آدمی چیست؟ می گوید هدف کشف رازهای هستی حاکم بر جوهر آدمی و تبعیت از آن رازها و قوانین است. اما نحوه کسب این دانش هم بسیار مهم است. ابتدا شاید لازم باشد این قوانین را از زبان دیگران و به طور غیر مستقیم و تقلیدی بشنود(پندار نیک). اما در مرحله اصلی تنها از راه کشف مستقیم و از طریق مشاهده گری و نور حق است(دیدار نیک) ، که به این درک حیات بخش نایل خواهد شد:
آنکه او از پرده تقلید جست
او به نور حق ببیند آنچه هست

به عبارت دیگر در طریق این معرفت ضروری از مراحل مختلف ظن، علم، یقین و شهود مستقیم بایستی عبور نمود:
زانكه هست اندر طریق مفتتن
مفتتن= با ضمه م سکون ن و فتحه هر دو ت به معنای مورد امتحان و آزمون قرار گرفته
علم كمتر از یقین و، فوق ظن
علم جویای یقین باشد، بدان
و آن یقین جویای دید است و عیان (3-4121)

از سوی دیگر این نکته هم حائز اهمیت است که تنها کسی می تواند به این قوانین و رازهای هستی، به طور کامل و اصولی عمل کند و از نتایج بسیار بسیار شیرین آن بهره مند شود که خودش آنها را از طریق دیدن مستقیم، کشف کرده باشد(دیدار نیک).
رازهایی که در مرحله دانستن به صورت اوراق و اسناد جواهر و الماسهای بسیار ارزشمند در مثنوی معنوی بیان شده اند (پندار نیک). اما تا زمانی که خودمان با چشم حقیقت بین خود آن را مشاهده نکنیم (دیدار نیک) و به عمل در نیاوریم، آن اسناد گرانبها نقد نخواهند شد. دانستن اینها بدون کشف درونی و عمل خالصانه، مانند کسی است که در حساب بانکی اش میلیاردها ثروت دارد ولی در گرسنگی و فقر شدید بسر می برد و دلش خوش است به این اسناد معتبر!!!

به راستی رازها و قوانینی که ابتدا دانستن آنها و سپس کشف درونی و عمل کردن و تبعیت از آنها وظیفه اصلی هر انسانی است، از زبان حضرت مولانا کدامند؟

ذکر برخی از این رازهای حیاتی، بماند برای قسمتهای بعدی ولی عجالتاً نتایج و میوه های حاصل از کشف و عمل کردن به آن قوانین؛ علاوه بر حسرت کمتر به هنگام مرگ! در خروج از جهنم و ورود به بهشت درونی به هنگام زندگی و در این چند کلمه مبارک خلاصه می شود: دیدار نیک، پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک.