دبی فورد و مصفا و مولوی و "پذیرش خود آن چنان که هست"


خفته باشی بر لب جو خشک لب
می دوی سوی سراب اندر طلب


دور می بینی سراب و می دوی
عاشق آن بینش خود می شوی

می زنی در خواب با یاران تو لاف
که منم بینا دل و پرده شکاف

نک بدان سو آب دیدم، هین شتاب
تا رویم آنجا و، آن باشد سراب

هر قدم زین آب تازی دورتر
دو دوان سوی سراب با غرر

عین آن عزمت، حجاب این شده
که به تو پیوسته است و آمده

دید و لاف خفته ، می ناید به کار
جز خیالی نیست، دست از وی بدار

تشابه صحبتهای دبی فورد و مصفا و مولوی بسیار جالب است (بنظرم نمونه ای است از نزدیکی و تأثیر پذیری علمای روانشناسی و خود شناسی غرب از حکمت شرق) و از جمله اینکه دبی فورد و مصفا هر دو برچسبها ی هویتی را عاملی می دانند که موجب سرکوب و پنهان کردن بخشی از وجود و نمایش دادن چیزی شده که تمامیت وجود ما نیست. هر دو تعبیر های اطرافیان از ویژگی های فردی را اشتباه اساسی دانسته و خشم پنهان در آن را خاطر نشان کرده اند. هر دو به ملامت خود و یا بی ارزش دانستن خود؛ به عنوان عامل تداوم این جریان تاکید دارند. اما بنظرم، شاید یک اختلاف این دو آنست که دبی فورد راههای عملی تری برای تغییر ذهنیت ارائه کرده و توانسته نتیجه بهتری بگیرد و حتی افرادی را با این روشها از سرطان و بیماری صعب العلاج برهاند! زیرا هم با روشن تر کردن و bold کردن بهتر برچسبها، شناسایی آنها را در سایه وجودمان ممکن کرده است. از طرف دیگربا محبت کردن و در آغوش گرفتن برچسب و محتوای نکوهیده آن،( به جای فرار یا انکار یا به دنبال ضد آن بودن یا به نمایش در آوردن ضد آن ) موجبات تغییر ماهیت آن و یا به زعم خودش تملک آن صفت را فراهم نموده است. در تکنیکهای دبی فورد تخلیه انرژی خشم سرکوب شده هم ارائه شده است. با روشهای عملی دبی فورد، همان چیزی که مصفا به آن تاکید نموده است یعنی پذیرش خود آنچنان که هست و دست کشیدن از ملامت خود اتفاق خواهد افتاد. مصفا هم به روشهای ناب دیگر نظیر غلبه بر خود باختگی و توهمی بودن برچسبها و حمل کننده آنها (یعنی خود) و...اشاره دارد.
در مجموع تلفیق آگاهی و تمرینهای این سه حکیم! (در کنار تمرینهای مراقبه و تغذیه بهتر و ورزش مناسب! و البته هوای تازه و پاک!!) برای تسلط بر ذهن و رهایی از رنج مفید هستند و موجب می شوند که فرد تمرین کننده با اشتیاق از پیشرفت معنوی خود لذت ببرد! در غیر این صورت با ایجاد انتظار و توقع جدید( مولوی گونه شدن و رها شدن و مهربان شدن و خوب شدن و..) و عدم دستیابی به خود ایده آلی فربه تر، قوز بالا قوزی ایجاد می شود که فرد را دچار ملامت خود بیشتری می نماید!!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظر خود را بخط فارسی بنویسید.

لطفاً فقط نظرتان درباره‌ی مطلب نوشته شده را بنویسید. و اگر پیامی برای نویسنده دارید، به پیوند "تماس با نویسنده" مراجعه نمایید.