مهماني سکوت

مهماني سکوت
الهام از شعر مولوي ( : ..بحريان را خاموشي تلقين بود ) و قدم زدن در کوه و ديدن تلاش حيرت انگيز و پر سرو صدا ی مورچه ها و رفت و آمد خاموش آنها و همينطور عزم جزم يک سوسک سرگين غلطان در غلطاندن سرگين!!..... و به ياد آوردن حرف يک نفر که مي گفت سايه مرگ به يک اندازه بر سر من و سرگين غلطان و ساير زنده ها سايه افکنده است و.... شايد هم خوردن کمي چاي چوپان ( از جمله داروهاي گياهي که به آن توکليچه، کرک گربه يا کرک خرگوش هم مي گويند و در کوه مي رويد)..باعث شد از خودم اين چکامه را در وکردم:

خروش مورچه با دانه و عزم يک سرگين غلطان!
اي ابرهاي پران!
اشک چشم عاشقي شده از کوه روان
اي برگهاي رقصان!
ضربان حيات در ذرات کهکشان
اي سنگهاي سنگين!
نوازش زمين مادر در کف پاي مردمان
و اي ريشه هاي پنهان!

او را هم بخوانيد به مهماني سکوت....

     

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظر خود را بخط فارسی بنویسید.

لطفاً فقط نظرتان درباره‌ی مطلب نوشته شده را بنویسید. و اگر پیامی برای نویسنده دارید، به پیوند "تماس با نویسنده" مراجعه نمایید.