نظريه رشد اخلاقي كلبرگ - قسمت سوم


   همچنان‏که گفته شد، کلبرگ میان رشد اخلاقی و رشد روان ‏شناختی و عقلاني ارتباط محكمي قائل است. بنا بر نظر او،  رشد روان‏شناختی دارای مراحلي عمومي و همه گير است که درباره همه انسان‏ها به يك شيوه رخ مي دهد. علاوه بر آن، رشد اخلاقی انسان‏ها نیز از مراحل عام و فراگیری برخوردار است كه بر همگان در همه جوامع قابل تعميم مي باشد.
 
مراحل و سطوح قضاوت اخلاقي به شرح زير است:
 
سطح اول: اخلاق پيش عرفی ( قرار دادي)
مرحله 1- استدلال براساس تنبیه یا اطاعت از قوانین به ‌منظور اجتناب از تنبیه
مرحله 2-   استدلال براساس منفعت خود و معامله با دیگران برای دریافت پاداش و مزایا
  سطح دوم: اخلاق عرفی یا قراردادی
مرحله 3- استدلال براساس الگوی دختر خوب / پسر خوب.
 مرحله 4- استدلال براساس وابستگی به مرجع قدرت و قانون و قواعد اجتماعی    
  سطح سوم: اخلاق پس‌عرفی ( پس قرار دادي)
مرحله 5- استدلال مبتنی بر اصولی که برای بهزیستی جامعه الزامی است)  تعهد اجتماعي و احترام به فرد)
مرحله 6- استدلال مبتنی بر اصول جهانشمول اخلاقی و در نظر گرفتن ارزشهای مطلق نظیر حرمت زندگی انسانها و عدالت


سطح سوم: اخلاق پس‌عرفی
در این مرحله که مرحله پس قرار دادی Post-conventional  است، اصول اخلاقی درونی می شود و ممکن است از قرار داد عرفی جامعه پیشی بگیرد. به جای استدلال کور بر اساس عرف، افراد سطح سوم، اصول ریشه ای و اهدافی را در نظر می گیرند که علت شکل گیری قوانین بوده اند. به عنوان مثال نظم و عدالت ریشه وضع قوانین است و افراد در این سطح، به نظم و عدالت بیشتر بها می دهند. حتی جایی که قانون آنها را برای هر رفتاری آزاد گذاشته، رعایت اصول درونی را پیشه می گیرند. متأسفانه کولبرگ می گوید که اکثر بزرگسالان جوامع به این سطح از رشد اخلاقی وارد نمی شوند. 
مرحله پنجم: استدلال مبتنی بر اصولی که برای بهزیستی جامعه الزامی است ( تعهد اجتماعي).
در این مرحله، انسان‌ها شروع به در نظر گرفتن ارزش‌ها، عقاید و باورهای متفاوت سایر مردم می‌کنند. در این مرحله، قانون از نظر فرد باید انعطاف پذیر باشد و امکان اصلاح براساس اصول اخلاقی همواره وجود داشته باشد. همیشه باید موارد استثناء در تبعیت سر سختانه از قانون مد نظر باشد. ارزش‏ها و حقوقی نظیر حق حیات و آزادی وجود دارند که اهمیت خود را مدیون نهادهای اجتماعی نیستند و باید در همه جوامع تأیید شوند. دل مشغولی فرد آن است که قوانین و وظایف ناظر به جامعه بر پایه آرمان بیشترین خیر برای بیشترین افراد مبتنی گردد.
 
در پاسخ به پرسش ( قسمت اول) فردی که در مرحله پنجم است ممکن است بگوید خیر! هدف وسیله را توجیه نمی کند و ممکن است بگوید بله! اگر چه دزدی مجاز نیست ولی اینجا از موارد استثناء است.
مرحلهٔ ششم: استدلال مبتنی بر اصول جهانشمول اخلاقی و در نظر گرفتن ارزشهای مطلق نظیر حرمت زندگی انسانها
در این مرحله حتی شکستن قوانین و عرف به نفع اصول اخلاقی والاتر، رفتاری اخلاقی و درست شمرده می شود.در این مرحله زندگی انسان بر قانون انسان ارجحیت دارد. مهاتما گاندی و مارتین لوتر کینگ از جمله نادر افرادی هستند که به این مرحله ورود پیدا کرده اند. آنها به جای تبعیت کور از قانون و عرف به آنچه که از نظرشان عادلانه و اخلاقی بود رفتار می کردند. در پاسخ به پرسش اگر بگوید خیر ! به دلیل این است که وجدانش در هر حالتی عمل خلاف را مجاز نمی شمارد و ممکن است بگوید بله! زیرا جان انسان از همه چیز والاتر است.