نظریه رشد اخلاقی کلبرگ – قسمت اول

  
   هر جامعه ای که مردمش به طور عملی و از درون، پایبند اخلاق باشند، نه اینکه در حرف پایبند باشند یا به اجبار بیرون، جامعه خوشبخت تری خواهد بود. زیرا در تعریف عام اخلاق؛ رفتار اخلاقی به خود و دیگران سود رسانده و از ضررو زیان خود یا دیگران ممانعت می کند. خوب، چه چیزی بهتر از این که همه به هم کمک کنند و مواظب باشند تا به هم آسیب وارد نکنند. اما چه کاری اخلاقی و چه رفتاری غیر اخلاقی است؟ تعریف عمومی این است: رفتاری غیر اخلاقی است که موجب ضرر و آسیب خود یا دیگران شود و یا مانع کمک به دیگران گردد و رفتاری اخلاقی است که به دیگران کمک کند یا مانع آسیب خود یا دیگران شود.  این تعریف بدیهی بنظر می رسد ولی پرسش اساسی این است که چرا یک فرد مرتکب رفتار اخلاقی میشود، ولی در همان شرایط مشابه، فرد دیگری رفتار غیر اخلاقی انجام می دهد؟ پاسخ به این پرسش از زوایای مختلف از سوی بسیاری از افراد داده شده است. آشنایی با برخی از این نظرات شاید به افراد کمک کند تا اخلاقی تر زندگی کنند. اخلاق آنقدر مهم است که پیامبران الهی هم برای بسط و گسترش و تعمیق آن برانگیخته شده اند. بنابراین هر پژوهش و تفکر و رفتاری که منجر به گسترش اخلاق عملی و درونی گردد، هم از نظر مادی به همه سود می رساند و هم معنوی بوده و مد نظر پیامبران است. بسط اخلاق برای تشکیل یک جامعه مطلوب و از هر نظر پیشرفته، شاید عاقلانه ترین کار باشد و هر عاقلی هم مقبول پیامبر(ص) است.  
   
گفت پیغمبر که: احمق هر که هست
او عدو ماست و غول رهزن است
عدو=دشمن
   
هرکه او عاقل بود، او جان ماست
روح او و ریح او، ریحان ماست
ریح= رایحه، بو
  
   نظریه رشد اخلاقی کلبرگ یکی از نظرات معروف در این خصوص است. اگر چه این نظریه، ایرادها و کم کاستی ها دارد ولی آشنا شدن با آن، شاید ما را یک قدم به پاسخ به پرسش فوق نزدیکتر نماید. کلبرگ در پاسخ به پرسش فوق می گوید که قبل از هر رفتار اخلاقی یا غیر اخلاقی، قضاوت و استدلال اخلاقی در ذهن فرد شکل می گیرد و آن قضاوت تعیین می کند که رفتار خوب یا بد است. فرد "خود محور" با فردی که منافع دیگران را هم در نظر می گیرد قضاوتهای متفاوت و در نتیجه رفتار متفاوتی خواهند داشت. نوع استدلال هر فرد به مرحله رشد اخلاقی او بستگی دارد. به عقیده کلبرگ اگر این رشد استدلالی طی شود مقدمه رفتارهای اخلاقی تر خواهد بود و در بالاترین مرحله رشد اخلاقی؛ آدمها حاضرند با طیب خاطر جان خود را فدای هم کنند. به قول مولانا:
  
کریمان جان فدای دوست کردند
سگی بگذار ما هم مردمانیم
  
   لورنس کلبرگ Lawrence Kohlberg ، به اخلاق به عنوان یکی از عوامل مهم رشد شناختی – روانی انسان نگریسته است. نظریه کلبرگ بیشتر قضاوت و استدلال فرد را در یک مسأله اخلاقی مورد توجه قرار داده است. او معتقد است که قبل از تصمیم و رفتار اخلاقی، فرد باید مسأله را تجزیه تحلیل کند و قضاوت نماید که چه چیز درست و اخلاقی و چه چیز نادرست و غیر اخلاقی است.
  
مشاهده گری نقاط ضعف نظریه کلبرگ را می پوشاند
   
   نقطه ضعف اول نظریه کلبرگ این است که قبل از قضاوت و استدلال، تشخیص موضوع و آگاهی از موضوع بسیار اهمیت دارد، زیرا مقدمه قضاوت، مشاهده و آگاهی از رویداد پیش روست.  نقطه ضعف دوم این نظریه این است که همیشه قضاوت و استدلال فردی به رفتار منجر نمی شود. خوشبختانه در این دو مرحله قبل و بعد از "قضاوت اخلاقی" مشاهده گری می تواند مشکل گشا باشد و در نهایت به رفتار اخلاقی بیانجامد. ( علاقه مندان می توانند به فصلی از کتابی که قرار است در خصوص مشاهده گری بی غرض منتشر شود مراجعه نمایند)
   
   کلبرگ معتقد است که دانستن، مقدمه عمل است. نظریه کلبرگ از این لحاظ مفید است که می تواند به آنالیز قضاوت اخلاقی ما و اطرافیان کمک نماید و با اصلاح و ارتقاء قضاوت و استدلال اخلاقی منافع حد اکثری جامعه فراهم گردد.  
   
   کولبرگ با بررسی و تحقیق فراوان، دریافت که استدلال اخلاقی افراد بسته به رشد اخلاقی شان متفاوت است. طبق نظر او تفکر اخلاقی طی مراحل و سطوح مختلفی رشد می کند. از نظر کولبرگ روند رشد اخلاقی از سه سطح پیش قرار دادی ( یا عرفی) ، متعارف یا قراردادی و پس قرار دادی ( عرفی) تشکیل شده است.  هر سطح دارای دو مرحله است؛ پس در مجموع 6 مرحله رشد اخلاقی وجود دارد. رشد اخلاقی پله پله است و هر کسی باید برای رسیدن به مرحله 6 همه مراحل را طی نماید. البته این رشد پا به پای رشد روانی- شناختی افراد از سنین کودکی آغاز می شود؛ ولی با افزایش سن بسیاری افراد تا پایان عمر در همان مراحل یک یا دو باقی می مانند. جهش از مرحله یک مثلاً به مرحله سه هم امکان ندارد.  
    
   کولبرگ در تحقیقاتش، افراد را در مقابل یک وضعیت تصوری قرار می داد به عنوان نمونه به آنها می گفت که مردی جان زنش در خطر است و فقط خرید یک دارو جان زن را نجات می دهد. مرد پول کافی ندارد و کسی هم به او قرض نمی دهد، تنها راه نجات همسر دزدیدن دارو است. آیا دزدیدن دارو در چنین شرایطی جایز است یا خیر؟ در این نظریه جواب بله یا خیر، مرحله و سطح رشد اخلاقی افراد را تعیین نمی کند بلکه استدلال پشت آن مهم است. دلایل یا قضاوت افراد برای اخلاقی یا غیر اخلاقی شمردن یک رفتار برای کلبرگ حائز اهمیت بود.
   
مراحل استدلال اخلاقی

سطح اول: اخلاق پیش عرفی یا پیش ‌قرار دادی (preconventional)
 
   در این سطح اولیه از رشد، اخلاق درونی نشده و بر اساس تنبیه و تشویق پدر و مادر یا سایر مراجع قدرت تعیین می گردد. ملاک خوب و بد بودن رفتار؛ اثر مستقیم و ضرر و منفعت آنی ناشی از آن است که بلافاصله متوجه شخص می شود. دیگران و منافع آنها در این مرحله نادیده گرفته می شود مگر آنکه تأثیری مستقیم بر منافع آنی فرد داشته باشد. در این سطح از رشد اخلاقی "خود محوری" غالب است. از نظر فرد خود محور کاری خوب است که به نفع من باشد و کاری بد است که به زیان من تمام شود. به طور طبیعی کودکان در سنین دبستان دراین سطح از رشد قرار دارند. به عقیده کلبرگ بسیاری از افراد در این سطح از رشد باقی می مانند. این سطح شامل دو مرحله است:
   
    مرحله اول : استدلال براساس تنبیه یا اطاعت از قوانین به ‌منظور اجتناب از تنبیه
  
   هر چه تنبیه در نظر گرفته شده (از بیرون) برای رفتار خاص شدیدتر باشد آن رفتار غیر اخلاقی تر است. در مثال بالا، اگر فرد در این مرحله باشد ممکن است بگوید خیر! دزدی غیر اخلاقی است چون مجازات زندان را در پی دارد. یا بگوید بله! چون عذاب و مجازات از دست دادن همسر و کسی که به من می رسد، بیشتر از سختی زندان است.
  
   ممکن است حتی "قربانی بی گناه" که دچار رنج و گرفتاری شده صرفاً به دلیل مجازات اعمال شده بر روی او، از نظر کسی که دراین مرحله است، محکوم و مجرم تلقی شود.
  
مرحله دوم : استدلال براساس منفعت خود و معامله با دیگران برای دریافت پاداش و مزایا
  
   در این مرحله از رشد اخلاقی ملاک اخلاقی بودن، منفعت و رفع نیاز و پاداشی است که فرد دریافت می نماید. در واقع لذت طلبی آنی، ملاک این مرحله است هر چه به کسب لذت فرد منجر شود اخلاقی است. در این مرحله اگر هم کاری را برای منافع دیگران انجام دهد، فقط به دلیل پاداش است و اگر پاداشی برای او نداشته باشد برای خاطر دیگران کاری نمی کند ( ضرب المثل معروف هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد شاید مصداق اندیشه این گروه باشد).
  
   تفاوت مرحله اول و دوم هم در این است که در مرحله دوم معامله دو طرفه وارد استدلال فرد می شود. این کار را برای تو انجام می دهم تا در عوض اون کار را برایم انجام دهی. پشت تو را می خارانم چون تو هم این کار را برایم انجام خواهی داد. البته در نظر گرفتن منافع دیگران فقط و فقط به خاطر نفع شخصی است نه چیز دیگر. با این استدلال، افراد حاضرند منافع شخصی خود را به تأخیر بیاندازند. اگر به کسی هدیه می دهم انتظار دارم بعدها جبران کند.
  
   در پاسخ به پرسش بالا همانطور که گفته شد، بله یا خیر مهم نیست استدلال و توجیه عقلانی پشت آن مهم است. کسی که در این مرحله است ممکن است بگوید دزدی مجاز است چون حفظ جان زن، به زندان رفتن می ارزد و پاداش و نتیجه ی مطلوب تری را برای او فراهم می کند. یا ممکن است بگوید خیر! چون زندان ممکن است آنقدر طولانی شود که حتی زنش را در طول زندان از دست بدهد؛ بنابراین برای او منفعت زیادی ندارد.