باز سلطان و ویرانکده جغدان، قسمت سوم


در ادامه داستان، نکته مهمی که پیش می آید این است که "جغد منیت" به هیچ وجه منطق و الگوی عادت ذهنی "باز اصالت" را نمی پذیرد و باور نمی کند:
  
       جغد گفتا: باز حیلت می كند               
       تا ز خان و مان شما را بر كند
  
         خانه های ما بگیرد او به مكر             
       بر كند ما را به سالوسی ز وكر
  
        می نماید سیری، این حیلت پرست   
      و الله از جمله ی حریصان بدتر است
  
درک علت یا علل این رفتار و گفتار  جغد، روشنگر مطالب عمیق و رهایی بخش است. چرا "منیت کافر" همه را به کیش خود پندارد. چرا ایمان آوردن کافر به این سادگیها اتفاق نمی افتد؟  سعی می شود در این مطلب و یکی دو قسمت آینده به این مهم پرداخته شود.    
1-    مهمترین، قدیمی ترین و عمیق ترین الگوی عادت ذهنی شناخته شده "منیت"؛ خشم نسبت به نا خواسته و حرص نسبت به خواسته است. این عادت دیرینه حتی در حیوانات هم وجود دارد. حیوانات نیز به نوعی نسبت به نیازها و خواسته های فیزیولوزیک خود حریص و در مقابل ناخواسته های طبیعی و ضروری برای حیاتشان (برآورده نشدن نیازهای طبیعی)، خشمگین می شوند. بنابراین منیت کافر نمی تواند بپذیرد که انسانی پیدا شود و از این عادت به دور باشد. یا به عبارت دیگر نمی پذیرد که در درونش چنین قدرت عظیمی وجود دارد که حتی بر خلاف حیوانات بتواند براین عادت بسیار قدرتمند چیره گردد. تفاوت اساسی بین انسان و حیوان این است که از یکطرف خواسته ها و ناخواسته ها در انسان به دلیل حضور "منیت"، بسیار گسترده و پیچیده شده است. بیشتر  خواسته و ناخواسته های انسان؛ غیر فیزیولوژیک و به تعبیری نیازهای کاذب و غیر ضروری و ناشی از منیت و افکار منفی آن است. نیازهای حیوان بسیار محدودتر است و واکنش حرص یا خشم حیوان هم بنظر می رسد که به دلیل فقدان فکر های منفی، ادامه دار و عمیق نیست (البته چون حیوان بودن را تجربه نکرده ایم قضاوت در این مورد سخت است!!). از طرف دیگر انسان با کمک آگاهی و ممارست، بر خلاف حیوان قادر است بر این الگوی عمیق غلبه یافته و حتی نسبت به خواسته های فیزیولوژیک هم صبر و تعادل ذهن را ایجاد نماید.  چیرگی به این عادت انسان را بسیار قدرتمند و آزاد می نماید. می توان براساس همین شاخص انسانها رابه دو دسته تقسیم نمود: آنها که معتاد به این الگو هستند (جغد) و آنها که از دام این اعتیاد رسته اند( باز).