آگاهی ورای فکر و عشق لایتناهی
گوش کن، محبوب بسیار عزیزم!
شعر گونه زیر را به زبان انگلسی در یک ویدئو کوتاه (حدود شش دقیقه ای) از یوتیوپ به آدرس
https://www.youtube.com/watch?v=zEroIpr2Yes
دیدم بسیار الهام بخش و زیبا بود. ترجمه آزادی (یا ترجمه به همراه تفسیر مختصر) از آن را در اینجا تقدیم می کنم. امیدوارم مقبول دوستان بیفتد.
ترجمه نیمه دوم ویدئو بماند برای بعد، البته اگر عمری بود و فرصتی. اگر از دوستان کسی می تواند دانلود این ویدئو را هم برایم بفرستد، ممنون می شوم تا برای آنها که به یوتیوب دسترسی ندارند، در کانال بگذارم.
What follows is not a poem of Ibn 'Arabi, but part of a chapter from the Kitab al-Tajalliyat. However, since it was translated in the form of a poem by Henry Corbin in Creative Imagination in the Sufism of Ibn 'Arabi, it has become deservedly famous.
Listen, O dearly beloved!
I am the reality of the world, the centre of the circumference,
I am the parts and the whole.
I am the will established between Heaven and Earth,
I have created perception in you only in order to be the
object of my perception.
If then you perceive me, you perceive yourself.
But you cannot perceive me through yourself,
It is through my eyes that you see me and see yourself,
Through your eyes you cannot see me.
Dearly beloved!
I have called you so often and you have not heard me
I have shown myself to you so often and you have not
seen me.
I have made myself fragrance so often, and you have
not smelled me.
Savorous food, and you have not tasted me.
Why can you not reach me through the object you touch
Or breathe me through sweet perfumes?
Why do you not see me? Why do you not hear me?
Why? Why? Why?
آنچه در ادامه می آید، ترجمه شعری از ابن عربی نیست، بلکه بخشی از یک فصل از کتاب " تجلیات " اثر ابن عربی است. با این حال، این مناجات عاشقانهء ابن عربی، در کتاب " تخیل خلاقانه در تصوف ابن عربی " اثر هانری کربن (استاد دانشگاه سوربن پاریس و دانشگاه تهران، 1903-1978) و در قالب شعر به انگلیسی ترجمه شده است و آن را تبدیل به اثری الهام بخش نموده که سزوارانه به شهرت هم رسیده است.
گوش کن، محبوب بسیار عزیزم!
من واقعیت جهان و مرکز همه چیز هستم.
من اجزای در کثرت و کل در وحدت هستم.
من شور و شوق و اراده استقرار یافته در بین زمین و آسمان و افلاک هستم.
من فقط به این دلیل توانایی کشف و شهود و آگاهی ورای فکر را در تو خلق کردم، که موضوع ادراک من واقع شود.
اگر پس از آن، به درک و شهود من نائل شوی، در واقع خودت را کشف کرده ای.
اما؛ تو نمیتوانی از طریق خود کاذبت، به ادراک من نائل شوی!
تنها از طریق چشمان من است که به کشف و شهود من و همچنین کشف و شهود خودت، نائل خواهی شد.
از طریق چشمان خود کاذبت، هرگز نمیتوانی مرا شهود نمایی.
محبوب بسیار عزیزم!
من بارها تو را صدا زده ام، ولی مرا نشنیده ای.
من بارها خود را به تو نشان داده ام، ولی مرا مشاهده نکرده ای.
من بارها رایحهء عطر های دل انگیز را به سویت گسیل داشته ام ولی از خلال آن ها مرا شهود نکرده ای.
من بارها، انواع میوه های رنگارنگ و شگفت انگیز و غذا های خوش طعم را به تو عرضه داشته ام، ولی افسوس که از طریق آنها متوجه من نشده ای.
چرا از طریق حس لامسه و جیزهایی که لمس می کنی به من نرسیده ای؟
یا از طریق فرو بردن نفس هایی که با عطرهای دل انگیز، مست کننده شده اند، به من نزدیک و نزدیک تر نشده ای؟
چرا مرا نمی بینی؟
چرا مرا نمی شنوی؟
چرا؟ چرا؟چرا؟
واژه های کلیدی: ابن عربی، هانری کربن، عشق، وحدت وجود، خود کاذب، آگاهی ورای فکر (خود متعالی).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظر خود را بخط فارسی بنویسید.
لطفاً فقط نظرتان دربارهی مطلب نوشته شده را بنویسید. و اگر پیامی برای نویسنده دارید، به پیوند "تماس با نویسنده" مراجعه نمایید.