شبح سایه وار خود کاذب

مرغ  بر بالا پران   و سایه‌اش   

می‌دود  بر خاک، پران  مرغ‌وش

ابلهی، صیاد آن  سایه شود                    

می‌دود  چندانکه  بی‌مایه شود

تیر اندازد  به سوی  سایه او                     

ترکشش  خالی شود  از  جست و جو

ترکش عمرش  تهی شد، عمر رفت              

از دویدن  در شکار سایه   تفت   مولانا

ترکش= تیر دان، کیسه یا جعبه حاوی تیر   ؛   تفت= گرم و سوزان، شتابان

خود کاذب، سایه یا شبحی توهمی است که به دلیل عدم مشاهده گری و جستجوی محققانه، در تاریکی و ابهام شکل گرفته است و اگر زیر نورافکن   "مشاهده گری عاری از خشم و حرص "  قرار گیرد، محو می شود و یافت می نشود!

وقتی دچار یک هیجان ناراحت کننده هستی: نا امیدی و یأس، بی­حوصلگی، خشم و نارضایتی از خود یا دیگران، نگرانی از آینده... یا هر هیجان منفی دیگری، به بهانه یک علت بیرونی پدیدار شده است؛ به جای پرداختن به علل ظاهری آن، کمی مکث کن! و برای خودت این پرسش بنیادین را مطرح کن که: چه کسی یا چه چیزی دچار این حال بد شده است؟ ببین آیا می توانی این   "من  " را پیدا کنی؟ ستون و پایه ای که آن هیجان منفی بر پایه آن استوار است و صاحب این هیجان منفی است و بدون آن این ناراحتی بی معنی است و دوام ندارد کیست و چیست؟ آیا بدنت مأیوس شده؟ دستت؟ گونه ات؟ کدام سلول بدنت قابلیت مأیوس شدن دارد؟ آیا افکارت؟ آیا فکر توانایی مأیوس شدن دارد؟ آیا آگاهی ناب ورای فکر مأیوس می شود؟ پس از جستجوی دقیق و با حوصله، اگر آن من صاحب یأس را پیدا نکردی، مأیوس شدن را کنار بگذار! منیت دروغین و هیجان های منفی همراه آن فقط در حالت عدم آگاهی ناب و عدم نگاه  موشکافانه ما، به حیات خود ادامه می دهند. 

 

کلید واژه: اصالت انسان، توهم خود، مشاهده گری

 

 

این مطلب در کانال    https://t.me/avazedoust   آمده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظر خود را بخط فارسی بنویسید.

لطفاً فقط نظرتان درباره‌ی مطلب نوشته شده را بنویسید. و اگر پیامی برای نویسنده دارید، به پیوند "تماس با نویسنده" مراجعه نمایید.