tag:blogger.com,1999:blog-7868300594118491262.post7862981152878470223..comments2024-01-22T20:12:30.394+03:30Comments on گاهنوشتهای منصور بنانی: مهمانی در مهمانی!Unknownnoreply@blogger.comBlogger2125tag:blogger.com,1999:blog-7868300594118491262.post-33679947363733987732011-01-24T19:26:07.092+03:302011-01-24T19:26:07.092+03:30دقیقا ....
مهمونها میان و می رن .
حالا من درمور...دقیقا ....<br /><br /> مهمونها میان و می رن .<br /><br />حالا من درمورد پیش آمدها یی می گم که گاهی دلتنگ می شیم ازشون .<br /><br /><br />خیلی جالبه گاهی وقتی عجله داریم مهمون ناخوانده ای ( یک موقعیت نامطلوب - یک فرد - یک سختی ) زود بره و ما میزبان یک مهمان عزیز بشیم که در انتظارشیم ، با صبر و ماندن و پذیرایی از مهمان ناخوانده ، می بینم که یه گره بوسیله ی همین مهمون ناخوانده که پذیرفتم و باهاش موندم ، باز شد. و در حقیقت همین مهمون ناخوانده ، اومده بود بهم درسی بگه ، لطفی بکنه ...رحمتی بوده که من با صبر تونستم ازش بهره ببرم ....<br /><br />بیشترین گنج های زندگی مو از سختی ها گرفتم . زغالهایی که تبدیل به الماس شده اند ....<br /><br />فقط می تونم اینو بگم که : <br />مثل کسی که زهر و شهد براش فرقی نکنه ، باید هر چی در جام مان می ریزه ، مشتاقانه سر بکشیم ....قطرهhttp://gatreee.blogfa.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7868300594118491262.post-47277067019934544422011-01-22T15:07:43.441+03:302011-01-22T15:07:43.441+03:30ممنون بسیار شفاف , دلنشین و قابل درک بود بسیار برا...ممنون بسیار شفاف , دلنشین و قابل درک بود بسیار برایم تازگی داشت . بیشتر بهش فکر میکنم بسیار بسیار متشکرمAnonymoushttp://فیروزهnoreply@blogger.com