گوهري از بحر معنوي (8)


بر دل خود کم نه، اندیشه معاش
عیش کم ناید، تو بر درگاه باش
(دفتر دوم 454)

معنی: اینقدر در اندیشه معاش مباش و دل به آن مسپار! روزی ات کم نمی آید، تو فقط ملازم درگاه حق باش!

بنظرم انديشه معاش معادل توهم خود و درگاه حق معادل اصالت انسان است:

تفسير: بنظر مي رسد كه در اينجا حضرت مولانا ريشه نفس را ترس مي داند. ترس از طرد شدن و هيچ شدن و هيچ نداشتن. ولي اين ترس ما بيجاست و در واقع روزی ما جایی کم می آید که به دست خودمان بهترین و گرانبها ترین نعمت عمرمان را یعنی انرژی حیاتی خدا دادی را صرف توجه به دروغ های ذهن می کنیم! به جرأت بتوان گفت که اغلب افکار ما حول دروغ و توهم می چرخد!! و بدین گونه عمرمان هدر می رود. به دروغ باور كرده ايم كه با صرف غرق شدن در افكار به امنيت و ايمني مي رسيم!

انرژی خدا داد ذهن ما هر چند بسيار پر قدرت و وسيع است، اما محدود و زود گذر هم هست. به جای صرف آن در افکار منفی و اهمیت دادن به دروغ های ذهن دیگران و ذهن خودمان، به جای اهميت دادن و غرق شدن در افکار منفی متمرکز بر رفتار و گفتار دیگران، به جای نگرانی بیمورد از آینده و ترس از کمبود روزی، وظیفه اصلی ما آدم ها این است که با اطمینان و توکل به خدا در دامن امن الهی، خود را به سکوت ذهن و سپاسگزاری و مشاهده گری بسپاریم.