جسارت قناعت به "متوسط و معمولی بودن"- قسمت چهارم


در ادامه روشهای اصلاح اشتباه کامل گرایی، در این قسمت هم پنج راه دیگر برای رفع اشتباه کامل گرایی، تقدیم حضورتان می گردد:
1- نقاب کامل گرایی؛ سپری برای ترس
در پس کامل گرایی ترس و هراس شدیدی نهفته است و علت اینکه به کامل گرایی پناه برده ایم، محافظت و دوری از انتقاد، شکست، یا تأیید نشدن از سوی دیگران است. از همین روست که دل کندن از کامل گرایی دشوار است. زیرا در مقابل ترس و وحشت درونی، خود را بی دفاع تصور می نماییم! بدون در نظر گرفتن نقش ترس در کامل گرایی، علت چسبیدن افراطی به آن عجیب بنظر می رسد. اینکه مثلاً شما فردی را می بینید که تحت تأثیر این گرایش روحی ( ابتلا به نوعی کامل گرایی در خصوص قیافه و تیپ ظاهری) تمام فکر و ذکرش آرایش موهایش است و هرروز ساعتها مقابل آینه می گذراند و از کار اصلی اش وا می ماند( یکی ازبیماران دکتر برنز)، برای افراد بی اطلاع از انگیزه پنهانی فرد، غیر منطقی و یا شگفت انگیز است. قربانی کامل گرایی ممکن است خانواده و شغلش را فدای این گرایش بیمارگونه نماید.
راه حل این موضوع و دل کندن از کامل گرایی، به جسارت خاصی نیاز دارد. اگر می توانید دل به دریا بزنید  و بگذارید این ترس و تشویش شما را در بر بگیرد؛ آماده ترک کامل گرایی هستید. کافی است چند بار خلاف عادت کامل گرایی عمل کنید و علیرغم حمله ترس، خود به تجربه درک کنید که اتفاق نا گواری نخواهد افتاد؛ در نتیجه؛ ترس شما هم کم کم زایل خواهد شد. البته راههای دیگری برای غلبه بر ترس عمیق از طرد شدن وجود دارد، از جمله آنها مشاهده و حس کردن مستقیم آن، بدون دخالت دادن فکر است. راه دیگر رهایی از خود باختگی است و...
2- روش پیکان عمودی در مبارزه با تشویش وترس کامل گرایی

جسارت قناعت به "متوسط و معمولی بودن"- قسمت سوم


ارتباط کامل گرایی و رضایت درونی
فعالیتهای خودمان را می توان بر اساس کامل گرایی به دو دسته تقسیم کنیم: 1- فعالیتهایی که از نظر ما بسیار مهم هستند و در جهت "کامل بودن" ما هستند. درصد اهمیت به آنها بالاست.. مثل سخنرانی کردن، تهیه مقاله، از پس رقبای کاری و عشقی بر آمدن و .. در این امور با اینکه اهمیت بالایی برای ما دارند و باور "تو باید کامل باشی" در بالای سر آنها در پرواز است! ولی معمولاً به دلیل اینکه سطح توقع ما از کامل اجرا کردن آنها هم بسیار بالاست؛ در نتیجه علیرغم تمام انرژی که ممکن است به پای آنها خرج کرده باشیم؛ اغلب رضایت حاصل از آنها پایین یا بسیار پایین است. حتی اگر با یک پیروزی، رضایت نصفه نیمه ای هم به دست آوریم، خود بخود عادت کرده ایم که سطح توقع خودمان را نسبت به قبل بالاتر برده!! و کار را بر خود سختر از پیش نماییم!  2- فعالیتهای پیش پا افتاده! یا غیر مهم که تشخیص داده ایم؛ به درد "پروژه کامل بودن" ما نمی خورند؛ مثل قدم زدن، غذا خوردن، نفس کشیدن، پوست کندن پرتقال، دیدن تکه ابری در آسمان آبی، لبخند زدن به یک کودک و..که اغلب این فعالیتهای پیش پا افتاده هم فدای فعالیتهای مهم و اصلی! زندگی می شوند و در حین انجام آنها فکر فعالیتهای دسته اول هستیم. گروه دوم فعالیت ها، که از تیر رس کامل باش، دورتر هستند، شاید برای ما تنها منبع کسب رضایت باشند! اغلب رضایت ما از این گونه فعالیتها، در مقایسه با درجه اهمیت آنها و انرژی و مهارتی که صرف آنها می کنیم، بسیار بالا تر است.
با دقت در این دو نوع فعالیت پرسشی مطرح می گردد: آیا تلاش برای کامل بودن ضامن خوشبختی و رضایت درونی است؟ یا به عبارت دیگر آیا برای لذت بردن از زندگی به کامل بودن ضروری است؟

جسارت قناعت به "متوسط و معمولی بودن"- قسمت دوم


بررسی کارایی و مزیت "باید کامل باشی"
در قسمت قبلی در خصوص مزایای احتمالی کامل گرایی هم صحبت شد. در اینجا آن مزایا به چالش کشیده می شود. آیا به درستی چنین است که وسوسه "کامل بودن" کارایی هم دارد(علیرغم معایب فراوانش) و حداقل ابزاری برای پیشرفت مادی و معنوی محسوب نمی شود؟
نظر کارن هورنای
نظر خانم هورنای را در مورد کارایی و مزیت کمال طلبی جویا می شویم؛ خانم کارن هورنای در کتاب "عصبیت و رشد آدمی" ترجمه محمد جعفر مصفا در یک فصل از "بلای باید" صحبت کرده است:
او می گوید: 

جسارت قناعت به "متوسط و معمولی بودن"- قسمت اول


زان نمی پرد به سوی ذوالجلال
کوگمانی می برد خود را کمال
علتی بتر ز پندار کمال
 نیست در جان تو ای ذودلال
ذودلال=صاحب ناز و کرشمه
از دل و از دیده ات بس خون رود
تا ز تو این معجبی بیرون رود
معجبی= خود بینی
برای توضیح بیشتر اولین باور اعتیاد پرور یعنی:
"باید کامل باشی و کامل شدن امکان پذیر است" چند مطلب تحت عنوان: "جرأت و جسارت معمولی بودن"ارائه می شود. از منابع مورد استفاده دراین قسمت؛ شناخت درمانی، روانشناسی افسردگی، اثر دکتر دیوید برنز (David Burns)و ترجمه مهدی قراچه داغی نشر دایره است:

ده باور مخرب اعتیاد پرور

 
مثلث حرص- خشم- تخدیر
 
در کتاب ارزشمند "اراده کافی نیست –سرچشمه اعتیادها در درون ماست-، اثر آرنولد واشتون/دانا باندی و ترجمه حسام الدین معصومیان شرقی" ریشه ها و علل اصلی گرایش به اعتیاد، بررسی شده است. در اینجا فهرست ده باور مولد اعتیاد، به نقل از آن کتاب، ارائه می شود و به طور مختصر با گفتار مولانا مقایسه می گردد.
قبل از ذکر آن ده باور، نکاتی از این کتاب حائز اهمیت است:

شرحی بر داستان "فروختن صوفیان بهیمه ی مسافر را جهتِ سماع" - قسمت ششم


ریشه های تقلید وتخدیر
مر مرا تقلیدشان بر باد داد
که دو صد لعنت بر آن تقلید باد
خاصه تقلید چنین بی‌حاصلان
خشم ابراهیم با بر آفلان
در قرآن کریم که کتاب مثنوی، به نوعی ترجمه و یا انعکاس آن است، آیاتی را می بینیم که خداوند در نکوهش تقلید و تبعیت از نا اهلان و جاهلان آورده است. آدرس آیات به شرح زیر است : بقره ۱۷۰ مائده ۱۰۴ اعراف ۲۸ لقمان ۲۱ مائده ۱۱۷ انعام ۱۱۴ انعام ۱۱۶ اعراف۳ انفال ۲۲ یونس ۱۵ حج ۸ ۹ لقمان ۲۰ حج ۳ ۴ ۸ یونس ۳۵ ۳۶ فاطر ۴۳ زخرف ۴۳ جاثیه ۱۸( منبع)
شبکه تقویت شده در مغز

شرحی بر داستان "فروختن صوفیان بهیمه ی مسافر را جهتِ سماع" - قسمت پنجم

 
فقر درونی، حرص و اعتیاد
  
دیر یابد صوفی آز از روزگار
زان سبب صوفی بود بسیارخوار
از آنجا که صوفی مبتلا به فقر درونی است و آرزویش را دیر به دست می آورد، پر خوار و شکمباره و حریص می گردد.
جز مگر آن صوفیی کز نور حق
سیر خورد او فارغست از ننگ دق
مگر صوفیی که به اتصال با نور حق نایل گشته و با مشاهده مستمر و سیر و پر! و حضور در لحظات زندگی، حق اشیاء را با مشاهده واقعیت آنها آنچنان که هست، ادا کرده باشد. این حالت فقط با "مشاهده بی غرضانه" میسور گردد و آدمی را از حرص و گدایی تأیید دیگران و نیاز به همانند سازی با دارایی ها، مبرا می نماید. 
ارتباط فقر درونی با حرص